موضعگیریهای احساساتی در برابر اسلامآباد برای قهرمانسازیها میتواند سازنده باشد؛ اما هرگز به سود و منافع کلان مردم افغانستان نیست. تا اکنون شناخت اندک از قابلیتها، نقاط ضعف و قوت همسایۀ جنوبشرقی خویش که سالها سنگ دشمنی با آن را به سینه میکوبیم، ندارید.
تا اکنون شاهد تأسیس یک مرکز پاکستانشناسی در افغانستان نبودهایم و در جمعیت ۳۰ میلیونی خویش حداقل یک چهرۀ زبده را که مناسبات سیاسی- اجتماعی پاکستان را به درستی تحلیل و تجزیه کند، سراغ نداریم. با این وضع، سر ستیز و دشمنی و رقابت را با پاکستان گرفتهایم. اگر دشمنی با پاکستان میکنیم – که البته لزومی هم ندارد-، باید نگاهمان به این کشور واقعبینانه باشد و شناخت کافی از بزرگترین همسایۀ مان به دست آوریم.
با نگاهی گذرا به ظرفیتهای پاکستان، باید بدانیم که درگیری و ستیز با این قدرت منطقهیی- ولو اگر آنها تحریک هم کنند- به سود ما نیست.
در یک تحلیل ساده، پاکستان کشور اتمی است و دارای حدود یک میلیون نیروی مسلح. ارتش پاکستان در جمع برترین ارتشهای جهان و منطقه قرار دارد. بسیاری از متحدین این کشور در منطقه و به ویژه جهان عرب روی توانایی نظامی و اطلاعاتی پاکستان حساب میکنند. عربستان و امارات، ارتش پاکستان را حافظ منافع و حاکمیت خودشان تلقی میکنند.
پاکستان دارای اقتصاد کلان و پویا است. مردم پاکستان از سواد بلند برخوردار هستند و در عرصههای مختلف به سطح جهانی متخصص دارند. پاکستان روابط عمیق با بسیاری از کشورهای تأثیرگذار جهان دارد. روابط پاکستان با انگلیس، امریکا، عربستان، ترکیه و… به مراتب گستردهتر و عمیقتر از روابط این کشورها با افغانستان است. بناً در هر تحلیلی، دشمنی و عناد کابل با اسلامآباد نه تنها که به سود ما نیست، بل در درازمدت افغانستان را بیشتر از پیش زمینگیر میکند. چنانچه در چهل سال اخیر این کشور به همسایۀ شمالیاش فرصت قد بر افراشتن و ظهور نداده است. ما باید بهانههای پاکستان را رفع سازیم. حاکمیت ملی و جغرافیای سیاسی و تمامیت ارضی این کشور را به رسمیت بشناسیم. عصر موجسواری و دشمنتراشیها به پایان رسیده است.
در این دو روز ها آنهاییکه سالها سپاه غیر رسمی پاکستان بودهاند و همچنان برای تحقق منافع اسلامآباد برضد مردم خویش سنگر گرفتهاند و میجنگند هم شعار ضد پاکستانی سر دادند و از حاکمیت ملی، منافع ملی و غرور ملی سخن زدند.
تفکر و رفتار و کردار بسیاریها پاکستانیزهشده است، اما دمِ از غیرت افغانی و غرور و آزادگی میزننند.
شاید برخیها چنین تحلیلی را سادهلوحانه و بدور از حس وطندوستی و آزادهگی بپندارند و خرده بگیرند که این پاکستان است که سر دشمنی و تخاصم و تجاوز را با افغانستان گرفته و هزاران شهروند بیگناه مان را کشته و ماشین قتل و کشتارش همچنان فعال است؛ اما باید اذعان کرد که زمینهساز اصلی چنین حال و روزی سیاستهای غلطی میباشد که سالهاست در پیش گرفتهایم.
رویکرد ما باید در تعاملات منطقهیی عوض شود. ما باید به سیاستهای چهل پنجاه سالۀ مان تجدید نظر نماییم. راهیکه در پنجاه سال نتیجه نداد و جغرافیای افغانستان را تبدیل به نگونبختترین جغرافیای جهان ساخت و اوراق تاریخ این کشور را خونین گردانیده است؛ حتماً در جاهایی اشکال دارد.