لازم می دانم بحث را با این پرسش آغاز کنم، آیا دوستی با هند و دشمنی با پاکستان راه حل است؟
جناب دکتورغنی در کنفرانس قلب آسیا در امرتسر هندوستان فرمودند: پاکستان به جای کمک ۵۰۰ میلیون دلاری به افغانستان با تروریسم بجنگد و این پول را در راستای دهشتگری و هراس افگنی هزینه کند.
شاید آنچه دکتور غنی گفته است بسیار نادرست نباشد و بزرگترین کمک پاکستان این خواهد بود تا به تجهیز و تربیت تروریستان ضد افغانستان پایان دهد و پولی را که به افغانستان کمک میکند در راه مبارزه با تروریزم طالبانی و گونه های دیگر آن مصرف کند. شاید لحن ادایش نیز طبق معمول در سخنرانی هایش درست نبوده باشد، ولی آیا این کل حقیقت است؟ این موضع گیری آقای غنی شاید احساسات ناسیونالیستهای دروغین ( که در اصل ترایبلیست اند نا ناسیونالیست) به نفع وی تغییر بدهد؛ ولی هیچ فایدهء برای صلح و ثبات در افغانستان ندارد.
من با آنکه از منتقدان سیاستهای آقای غنی هستم (البته نه بخاطر وابستگی قبیلوی و تباری اش ولی بیشتر بخاطر سیاستهای تمامیت خواهانه، احساساتی وغیر عملی اش ) ولی یگانه پالیسی او را که مورد تاییدم بوده سیاست مصالحه جویانه اش با پاکستان در آغاز کارش بود؛ ولی قراریکه دیده میشود بعد دو سال حکومت گری او به همان سیاست معمول حکام افغانستان (ازمرحوم داوود خان شروع تا زمان مرحوم دکتور نجیب الله که همه در پایان متآسف به آن بودند) روی آورده است. دکتور غنی در آغاز کارش بسیار کوشید که حتی با زیر پا گذاشتن پرتوکول دپلوماسی حتی بدایدار رئیس ستاد ارتش (لوی درستیز) پاکستان برود که مورد انتقاد بسیاریها قرار گرفت ولی برای من با آن که قسمآ ازین تشریفات کم و بیش میدانم بهترین عملی بود که او انجام داد؛ چون وظیفهء هر سیاستگر در سطح بالاحل مشکلات است نه پابندی به تشریفات.
ولی حالا معلوم میشود که او با همه فهم اش از سیاست و روابط بین الملل تحت تاثیر همان سیاستهای عنعنوی حاکمان قبلی افغانستان قرار گرفته است.
آقای دکتور غنی! میخواهم برایتان بگویم که این سیاست یک سیاست خام و نادرست است.
اگر سیاست میدانید این را هم به فهم سیاسی تان علاوه کنید که ما به دوستی با هند ضرورت حیاتی داریم ولی نه به قیمت دشمنی با پاکستان، ما به دوستی با امریکا و غرب ضرورت داریم ولی نه به قیمت دشمنی با روسیه و چین، ما به دوستی با عربستان ضرورت داریم ولی نه به قیمت دشمنی با ایران. من منحیث شاگرد روایط بین المللی و نظم جهانی برایتان گوشزد میکنم که سیاستها باید موافق به امکانات عملی و قوت هر کشور باشد. ما توان مقابله و دشمنی با هیچ یکی ازین کشورها را نداریم. چرا شما آگاهانه عمر جنگ در کشور را طولانی می سازید؟ من برای شما توصیه میکنم که شاید بهترین سیاست خارجی برای افغانستان ادامهء همان سیاست بیطرفی و دوستی با همه کشورها در سالهای اخیر حکومت ظاهر خان باشد نه سیاستهای سالهای اولی داوود خان و بعد از آن.
شما منحیث یک آدم آگاه و اکادمیک فردا در تاریخ این کشور( که با عمر من وتو عمرش به پایان نمیرسد) جدآ مسئول خواهید بود، چون شما بهانهء ندانستن را ندارید!
و اما در رابطه به مشکل امروزی افغانستان و ختم جنگ به نظر من کلید حل در دست گروه حقانی، حزب اسلامی و حتی طالبان نیست، بلکه در دست پاکستان است. تا زمانیکه افغانستان نتواند مشکل خود را با پاکستان حل کند، جنگ در افغانستان به پایان نخواهد رسید. شاید امروز شما بتوانید حزب اسلامی، گروه حقانی و شاید حتی بخشی از طالبان را در حکومت خود شریک سازید ولی جنگ ختم نخواهد شد. پاکستان باز گروپ دیگری را با نام دیگری ایجاد خواهد کرد. شما برای فهم این کار به خواندن تاریخ و تیوریهای سیاسی و روابط بین الملل نیاز ندارید، فقط لست گروپهایی راکه از زمان صدارت داودخان تا امروز در پاکستان و بخاطر جنگ در افغانستان ایجاد شده اند را پیش چشم خود مجسم سازید و ببینید که به چند نام و هویت بر میخورید؟
آقايان دکتور اشرف غنی و دکتور عبدالله: منحیث رهبران “حکومت وحدت ملی” واقعآ اگر میخواهند به مشکلات کنونی افغانستان و جنگ در کشور پایان دهند، کوتاه ترین راهش این است: یک سیاست عادلانه داخلی که همه مردم افغانستان بدون تعلقیت شان به قبیله، قوم، اتنی، مذهب ، دین و موقعیت طبقاتی، خود را شهروندان مساوی الحقوق کشور خود بدانند و دومش هم یک سیاست معقول و متوازن خارجی که هیچ کشوری افغانستان را دشمن و برای خود خطر نپندارد، بخصوص کشور های همسایه. حاکمیت ملی و تمامیت ارضی آنها را احترام کنید و از آنها نیز چنین بخواهید!
حرف آخر اینکه: حفظ دوستی عنعنوی با هند به نفع ماست ولی دشمنی با پاکستان بیشتر از آن بزیان افغانستان است.
همچنان ببینید
از کشتار جمعی کابل تا حادثۀ مشکوک قندهار
حوادث کابل و قندهار، هلمند و ننگرهار مایۀ تأثر عمیق است. در حملات دو روز …